حسادت
يكشنبه, ۱۰ ارديبهشت ۱۳۹۶، ۰۹:۴۳ ب.ظ
چند روزی که برای بازدید از نمایشگاه رفتیم، با یه زن و شوهر اشنا شدیم. هر روز با هم بودیم و دوستای خوبی برامون شدن.
جزو معدود زمان هایی بود که حسادت میکردم. و أوج این احساسم شبی بود که همگی برای قدم زدن رفته بودیم و اون مرد خیلی بی مقدمه از گل فروش کنار خیابان برای همسرش گل خرید. هیچ احساس خوبی نداشتم. یه شاخه هم به من داد و آخرین تیر خلاص.رو زد.
۹۶/۰۲/۱۰