گلاره

حرف هایی که فقط دو جا هستن. توی دلم و توی وبلاگم!

گلاره

حرف هایی که فقط دو جا هستن. توی دلم و توی وبلاگم!

۱ مطلب در خرداد ۱۳۹۵ ثبت شده است

دلم می خواد بشینم یه گوشه وقتی کار می کنه نگاش کنم. دلم می خواد وقتی تو بغلشم زمان متوقف شه. می خوام تمام آهنگای دنیا منو یاد اون بندازن. می خوام با عشق، کاغذ کادو هاشو نگه دارم. یه بلیط قطار، یه لاک صورتی که اون با عشق برام خریده، یه تیکه کاغذ که اون توش برام یه  جمله عاشقانه نوشته، تمام دارایی م باشن. دلم می خواد صبح که بیدار می شم چشمم بیوفته به کاغذی که روش نوشته دوستت دارم. دلم می خواد روی یخچال هر روز برای هم کلی چرت و پرت بنویسیم. 

ولی...

سه ماه از ازدواجمون می گذره و ما هنوز یه دل سیر به هم ابراز عشق نکردیم. این حسیه که هر دو  کمبودشو خوب حس می کنیم ولی با این وجود روند زندگیمون تغییر نمی کنه! 

احساس می کنم هیچ کدوممون به اندازه کافی عاشق هم نیستیم.

خیلی تلاش می کنم. تمام یادگاری های عشق قبلیمو ریختم دور. با خودم می جنگم از فکرم بندازمش بیرون و زندگی جدیدمو بسازم ولی با هر کمبودی که توی زندگیم احساس می کنم اون و خاطراتش باز برمی گردن.

می ترسم ماه ها و سال هایی که باید عاشقی کنیم با این فکرها و بی حوصلگی ها و بی توجهی ها بگذرن و یه روز دیگه دیر شده باشه دیگه حوصله ای نمونده باشه برای عاشقی. 


۰ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۱ خرداد ۹۵ ، ۱۴:۲۷
گلاره ...