گلاره

حرف هایی که فقط دو جا هستن. توی دلم و توی وبلاگم!

گلاره

حرف هایی که فقط دو جا هستن. توی دلم و توی وبلاگم!

۲ مطلب در تیر ۱۳۹۵ ثبت شده است

تازگی ها به زوایای جدید و عجیب غریبی از خودم پی بردم. اینکه دوستانم به تعداد انگشتای دستن و دلم کمتر مهمونی می خواد و از تو جمع قرار گرفتن می ترسم! 
دیروز رفتم باشگاه و به عنوان تنها دختر خارجی اونجا، زیر نگاه های دختر پسرهای چشم بادومی، زمان زیادی کشید تا خودمو جمع و جور کنم بفهمم کجام و باید چیکار کنم! بعدشم خیلی زود اومدم خونه.
این روزا خیلی روحیه مو از دست دادم. توی این شهر غریب بین آدمایی که زبونمو نمی فهمن! همون یه اپسیلون روحیه اجتماعی هم که داشتم داره محو می شه. 
و من دقیقا عاشق دخترای برعکس خودم پرانرژی و شیطون و اجتماعی هستم. اونایی که تا وارد یه جمع می شن همه عاشقشون می شن! تمام چیزی که کم دارم فقط روحیه و اعتماد به نفسه. دقیقا ویژگی هایی که دارم اینجا از دستشون می دم و این برام خیلی درد آوره. 
چند روزیه که مثل دیوونه ها هی بیخودی اینستاگرام و تلگرامو چک می کنم. اون جدیدا شب و روز توی تلگران آنلاینه! حدس میزنم بلاخره یه عشق تازه پیدا کرده. این داره منو دیوونه می کنه. نمی دونم با اینکه راهمون از هم جدا شده و من با یکی دیگه ازدواج کردم چرا فکرش دست از سرم بر نمی داره. تقریبا هر کاری می کنم برای اینه که به اون نشون بدم که من از عشق الانش خیلی بهترم و اون دیگه یکی مثل منو پیدا نمی کنه و به خودم بفهمونم که اون لایق من نبوده و من با انتخاب همسرم به تمام موفقیت ها و آرزوهای زندگی مشترک و شخصیم می رسم. 
روزی صد بار مثل دیوونه ها چک می کنم که فقط آنلاینه یا نه ! وقتی آنلاین باشه مدتها می شینم به شماره ش و اون نوشته online نگاه می کنم! 

می خوام خودمو نجات بدم!
۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۲۳ تیر ۹۵ ، ۰۹:۵۰
گلاره ...

دفتر خاطرات قدیمیمو می خونم. یه آهنگ پیانوی نرم پخش می شه. چند هفته ای می شه که تمام یادگاری هاشو ریختم دور. به جز چندتا تیکه که دور ریختنی نبود! خیلی خودمو کنترل می کنم که دوباره بهش مسیج ندم. به خودم می گم اگر دوسش داری اینجوری بیشتر اذیتش نکن. 

دیگه نباید دوستش داشته باشم. شاید هم ندارم! حتما تو به هم خوردن رابطه مون اونم مقصر بود. اگرچه شاید دیگه دوستش نداشته باشم ولی خاطراتش اسطوره و افسانه های زندگی من هستن. افسانه های تکرار نشدنی.

دلم می خواد از این به بعد خیلی زود پر شم از عشق به همسرم. دلم می خواد دستمو بذارم رو زانومو محکم تر از قبل بلند شم. باید بتونم برای ابراز عشقی که تو وجودمه و ساختن خاطرات جدید انرژی دوباره بگیرم.

موفق ترو شادتر و عاشق تر از قبل.


"همسرم" ! 

این اولین باریه که این کلمه رو جایی می نویسم! 

بذار بیشتر بنویسم. بیشتر و بیشتر. تا فوران کنه. معجزه کنه. 


همسرم 

عشقم 

زندگیم

دنیام

تکیه گاهم

نفسم 

عمرم

آرامشم

امنیتم

امیدم

۱ نظر موافقین ۰ مخالفین ۰ ۰۷ تیر ۹۵ ، ۱۷:۰۴
گلاره ...